Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-06@06:43:04 GMT

ترجمه رمان «تمام استخواهایش را بشمار» چاپ شد

تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۸۸۴۴۰

ترجمه رمان «تمام استخواهایش را بشمار» چاپ شد

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «تمام استخوان‌هایش را بشمار» نوشته آپریل هنری به تازگی با ترجمه زهرا رضوانی ثانی توسط نشر آداش منتشر و روانه بازار نشر شده است. این رمان ادامه داستان شین و گریفین است.

در این‌قصه، گریفین این بار به اندازه شین شخصیت اصلی قرار دارد و می‌خواهد به سوالات مخاطب در مورد اینکه بقیه شخصیت‌ها چه سرنوشتی پیدا کردند، پاسخ بدهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

شین جیغ زد. صدای مرد مثل ری بود؛ اما امکان نداشت ری باشد، او حالا در زندان بود. وقتی به سمت ماشین رفت، در را باز کرد و تلاش کرد داخلش شود؛ افکارش به کلی بهم ریخته بود. دوک هم کنارش بود و دقیقاً مثل او ترسیده بود، داشت دیوانه وار به سمت ماشین هولش می‌داد و پنجه‌هایش داخل پایه شین فرو رفته بودند. او سرش را داخل ماشین برد، دم دوک هم به صورتش خورد، وقتی داشت دور خودش می‌چرخید، بلند بلند پارس می‌کرد و باعث می‌شد گوشش درد بگیرد. او محکم فرمان را گرفت و خودش را کاملاً به داخل ماشین کشید و سپس پاهایش را داخل برد.

اما دقیقاً قبل از اینکه در را ببندد، دستی مچ دست چپش را گرفت و او را به بیرون کشید. دوک خودش را جلو کشید و در چند اینچی صورت شین قرار گرفت و شروع به غرش و پس زدن آن شخص کرد و چنگال‌هایش به طرز دردناکی در ران پای شین فرو می‌رفتند.

او مچش را در جهت انگشت شست، شخص حمله کننده، ضعیف‌ترین قسمت دست هر فرد، چرخاند؛ پایش را محکم روی زمین فشار داد و در همین زمان تلاش کرد، هم در را ببندد و هم مچ دستش را بیرون بکشد.

آن مرد فحشی را در گوشش فریاد زد و با بستن در توسط شین، به زمین افتاد. شین با دست چپش روی بدنه در دست می‌کشید و دنبال دکمه‌ای برای قفل کردنش می‌کشت. در همین زمان با دست راستش، به دوک را رد کرد و دکمه استارت را زد، هیچ اتفاقی نیافتاد.

قلبش وحشیانه می‌کوبید، داشت از سینه اش بیرون می‌آمد؛ یادش آمد برای روشن کردن ماشین باید پایش روی ترمز باشد، این بار پایش را روی ترمز گذاشت و بار دیگری استارت زد؛ بازهم اتفاقی نیافتاد.

در ماشین به طرز وحشیانه ای باز شد و دوک وحشیانه پارس کرد، شین صدای بهم خوردن فک‌هایش را می‌شنید؛ اما آنها گیر افتاده تر از این حرف‌ها بودند.

این کتاب با ۱۹۵ صفحه و قیمت ۱۵۵ هزار تومان عرضه شده است.

کد خبر 5978249 فاطمه میرزا جعفری

منبع: مهر

کلیدواژه: کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب انقلاب اسلامی ایران دفاع مقدس قاسم سلیمانی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فلسطین رونمایی کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رژیم صهیونیستی جمهوری اسلامی ایران موزه ملی انقلاب اسلامی محمدمهدی اسماعیلی انستیتو ملی بازی های رایانه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۸۸۴۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عرضه روایت ترس سربازرس مگره در بازار نشر

به گزارش خبرنگار مهر، رمان پلیسی «مگره می‌ترسد» نوشته ژرژ سیمنون به‌تازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب صدوهجدهمین‌عنوان مجموعه پلیسی نقاب است که این‌ناشر منتشر می‌کند.

سربازرس ژول مگره یکی از شخصیت‌های مهم ادبیات پلیسی فرانسوی‌زبان است که ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی خلقش کرده و ترجمه داستان‌هایش توسط عباس آگاهی در مجموعه پلیسی نقاب چاپ می‌شود.

پیش از این‌کتاب، رمان‌های «دلواپسی‌های مگره»، «مگره از خود دفاع می‌کند»، «تردید مگره»، «شکیبایی مگره»، «مگره و سایه پشت پنجره»، «سفر مگره»، «دوست مادام مگره»، «مگره در کافه لیبرتی»، «ناکامی مگره»، «مگره دام می‌گسترد»، «مگره و جسد بی‌سر»، «مگره و زن بلندبالا»، «مگره و آقای شارل»، «بندرگاه مه آلود»، «پی‌یر لتونی»، «مگره در اتاق اجاره ای»، «مگره و مرد روی نیمکت»، «مگره و شبح»، «مگره نزد فلاماندها»، «مگره سرگرم می‌شود»، «تعطیلات مگره»، «دوست کودکی مگره»، «مگره و مرد مرده»، «مگره و خبرچین»، «مگره و بانوی سالخورده»، «مگره و جنایتکار» «مگره و جان یک مرد»، «لونیون و گانگسترها»، «سربازرس مگره و دیوانه بِرژِراک»، «سربازرس مگره در شب چهارراه»‌، «مگره و مرد بی‌خانمان»، «سربازرس مگره در کافه دوپولی»، «مگره»، «سربازرس مگره در قضیه سَن‌فیاکْر» و «مگره و مردمان محترم» از آثار ژرژ سیمنون، در قالب مجموعه‌نقاب با محوریت شخصیت سربازرس مگره چاپ شده‌اند.

در رمان «مگره می‌ترسد» سربازرس در حال بازگشت از کنگره پلیس بین‌الملل در بوردو است که با دعوت دوست قدیمی‌اش قاضی بازپرس شابو، به شهر کوچک فونتنه لو کنت می‌رود. به محض پیاده‌شدن سربازرس از قطار و ورودش به شهر، این‌خبر به او می‌رسد که طی ۳ روز ۲ قتل در شهر رخ داده و یک‌مرد اشراف‌زاده و یک‌بیوه سالخورده هر دو به یک‌شکل و با یک‌وسیله به قتل رسیده‌اند. مرد مقتول با هزینه شوهرخواهرش زندگی می‌کرده و زن پیر هم در گذشته ماما بوده است.

سربازرس که درگیر معمای این‌قتل‌ها شده، در شهر فونتنه لو کنت ماندگار می‌شود و طی روزهای ماندنش در شهر، قتل سوم هم رخ می‌دهد. مقتول این‌بار پیرمردی دائم‌الخمر است. با کسب اطلاعات بیشتر، سربازرس متوجه می‌شود در شهر کوچک، دو جبهه اصلی وجود دارد که به‌خاطر اختلافات طبقاتی با هم درگیر هستند و نگاهشان به یکدیگر، با یک‌سوءظن ریشه‌دار همراه است.

رمان پیش‌رو ۹ فصل دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «قطار کوچک محلی در زیر باران»،‌ «فروشنده پوست خرگوش»، «آموزگاری که نمی‌خوابید»، «زن ایتالیایی با خونمردگی‌های زیر پوست»، «بازی بریج»، «آیین عشاء ربانی ساعت ده‌ونیم»، «گنجینه لوئیز»، «معلول گرو_نوایه» و «کمیاب و قیمتی».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

بازرس پلیس با نشاطی تهاجمی، انگار دارد انتقامی شخصی می‌گیرد، ادامه داد:

«معنی اینو درک می‌کنید؟ دکتر ورنو ادعا کرده که جسدی روی پیاده‌رو افتاده بوده، جسدی که تقریبا سرد شده بوده، و حالا آمده تا از کافه پست به پلیس تلفن بزنه. اگه قضیه این‌جوری بوده باشه، باید دوبار از کوچه صدای پا شنیده می‌شدو شالو که نخوابیده بوده، حتما این‌صداها رو شنیده.»

بازرس پلیس هنوز جرئت نمی‌کرد ابراز پیروزی کند، ولی احساس می‌شد که هرلحظه بر هیجانش افزوده می‌شود.

«شالو سوءسابقه‌ای نداره. اون یک‌آموزگار سرشناسه. هیچ‌دلیلی نداره که بخواد قصه‌ای سر هم کنه.»

مگره یک‌بار دیگر حاضر نشد به دعوتی که دوستش با نگاه از او می‌کرد پاسخ مثبت بدهد و حرفی بزند. آن‌وقت سکوتی طولانی برقرار شد. شاید به‌منظور رعایت جلسه، قاضی چندکلمه‌ای با مداد روی پرونده گشاده در مقابلش یادداشت کرد و وقتی سرش را بلند کرد مشخص بود که چهره‌اش منقبض شده است و با صدایی گرفته پرسید:

«آقای شالو شما متاهل هستید؟»

«بله، آقا.»

خصومت بین دو مرد محسوس بود. شالو هم چهره‌اش گرفته بود و به نحوی تهاجمی پاسخ می‌داد. انگار قاضی را، اگر قصد نادیده‌گرفتن شهادتش را داشته باشد، به چالش می‌طلبد.

«فرزند هم دارید؟»

«نه.»

این‌کتاب با ۱۸۲ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان عرضه شده است.

کد خبر 6097026 صادق وفایی

دیگر خبرها

  • حزب الله کریات شمونا را به آتش کشید + فیلم
  • محمدعلی علومی درگذشت
  • چگونه آنفلوآنزای اسپانیایی ۱۹۱۸ جهان را دگرگون کرد
  • ترجمه عکس و متن «فصل‌های درون» منتشر شد
  • عرضه روایت ترس سربازرس مگره در بازار نشر
  • مسکو از جنگ ایران و اسرائیل چه بهره‌ای برد؟ روسیه تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد ایران نمی‌گذارد
  • به نشر با ۷۸۲ عنوان در نمایشگاه کتاب حاضر می‌شود
  • نابودی مک لارن 1.5 میلیون دلاری توسط یوتیوبر ایرانی
  • انتشار کتابی از عدنان غُریفی در اولین سالگرد درگذشتش
  • بارسا کنار کشید، والورده جدید در راه رئال